مدح و شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد خـنـدۀ فـاطـمـه را بیت عـلـی کم دارد تا که پا میشود از بستر خود، میافتد چونکه جز دیدۀ تارش، قد خم هم دارد آب شـد آب ولـی بـاز غــم حــیــدر را بر تـمـامـیِ غـم خــویـش مــقـدم دارد همۀ خانه بـهـم ریـخـته، یعـنی حـیـدر تا ابـد، روضه درین بیت مکـرّم دارد دردش انداخـتـه از فـایده مـرهـمها را شکوه از وضع بد فـاطمه، مرهم دارد هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد بس که از مردم این شهر به دل غم دارد میشود گریه و حسرت همۀ روز و شبش محسنش را که در آغوش، مجسم دارد قول داده به حسینش که به جای کفنش جامـهای با پـر زخـمیش فـراهم دارد |